از کفر سر زلف وی ایمان میریخت


از کفر سر زلف وی ایمان میریخت

از کفر سر زلف وی ایمان میریخت


از کفر سر زلف وی ایمان میریخت

از کفر سر زلف وی ایمان میریخت


از کفر سر زلف وی ایمان میریخت

از کفر سر زلف وی ایمان میریخت


از کفر سر زلف وی ایمان میریخت

از کفر سر زلف وی ایمان میریخت


از کفر سر زلف وی ایمان میریخت

از کفر سر زلف وی ایمان میریخت


از کفر سر زلف وی ایمان میریخت

از کفر سر زلف وی ایمان میریخت


از کفر سر زلف وی ایمان میریخت

از کفر سر زلف وی ایمان میریخت


از کفر سر زلف وی ایمان میریخت

از کفر سر زلف وی ایمان میریخت


از کفر سر زلف وی ایمان میریخت

از کفر سر زلف وی ایمان میریخت


از کفر سر زلف وی ایمان میریخت

از کفر سر زلف وی ایمان میریخت


از کفر سر زلف وی ایمان میریخت

از کفر سر زلف وی ایمان میریخت


از کفر سر زلف وی ایمان میریخت

وز نوش لبش چشمهٔ حیوان میریخت
وز نوش لبش چشمهٔ حیوان میریخت
وز نوش لبش چشمهٔ حیوان میریخت
وز نوش لبش چشمهٔ حیوان میریخت
وز نوش لبش چشمهٔ حیوان میریخت
وز نوش لبش چشمهٔ حیوان میریخت
وز نوش لبش چشمهٔ حیوان میریخت
وز نوش لبش چشمهٔ حیوان میریخت
وز نوش لبش چشمهٔ حیوان میریخت
وز نوش لبش چشمهٔ حیوان میریخت
وز نوش لبش چشمهٔ حیوان میریخت
وز نوش لبش چشمهٔ حیوان میریخت
وز نوش لبش چشمهٔ حیوان میریخت
وز نوش لبش چشمهٔ حیوان میریخت
وز نوش لبش چشمهٔ حیوان میریخت
وز نوش لبش چشمهٔ حیوان میریخت
وز نوش لبش چشمهٔ حیوان میریخت
وز نوش لبش چشمهٔ حیوان میریخت
وز نوش لبش چشمهٔ حیوان میریخت
وز نوش لبش چشمهٔ حیوان میریخت
وز نوش لبش چشمهٔ حیوان میریخت
وز نوش لبش چشمهٔ حیوان میریخت
وز نوش لبش چشمهٔ حیوان میریخت
وز نوش لبش چشمهٔ حیوان میریخت
چون کبک خرامنده بصد رعنایی
چون کبک خرامنده بصد رعنایی
چون کبک خرامنده بصد رعنایی
چون کبک خرامنده بصد رعنایی
چون کبک خرامنده بصد رعنایی
چون کبک خرامنده بصد رعنایی
چون کبک خرامنده بصد رعنایی
چون کبک خرامنده بصد رعنایی
چون کبک خرامنده بصد رعنایی
چون کبک خرامنده بصد رعنایی
چون کبک خرامنده بصد رعنایی
چون کبک خرامنده بصد رعنایی
چون کبک خرامنده بصد رعنایی
چون کبک خرامنده بصد رعنایی
چون کبک خرامنده بصد رعنایی
چون کبک خرامنده بصد رعنایی
چون کبک خرامنده بصد رعنایی
چون کبک خرامنده بصد رعنایی
چون کبک خرامنده بصد رعنایی
چون کبک خرامنده بصد رعنایی
چون کبک خرامنده بصد رعنایی
چون کبک خرامنده بصد رعنایی
چون کبک خرامنده بصد رعنایی
چون کبک خرامنده بصد رعنایی
میرفت و ز خاک قدمش جان میریخت
میرفت و ز خاک قدمش جان میریخت
میرفت و ز خاک قدمش جان میریخت
میرفت و ز خاک قدمش جان میریخت
میرفت و ز خاک قدمش جان میریخت
میرفت و ز خاک قدمش جان میریخت
میرفت و ز خاک قدمش جان میریخت
میرفت و ز خاک قدمش جان میریخت
میرفت و ز خاک قدمش جان میریخت
میرفت و ز خاک قدمش جان میریخت
میرفت و ز خاک قدمش جان میریخت
میرفت و ز خاک قدمش جان میریخت
میرفت و ز خاک قدمش جان میریخت
میرفت و ز خاک قدمش جان میریخت
میرفت و ز خاک قدمش جان میریخت
میرفت و ز خاک قدمش جان میریخت
میرفت و ز خاک قدمش جان میریخت
میرفت و ز خاک قدمش جان میریخت
میرفت و ز خاک قدمش جان میریخت
میرفت و ز خاک قدمش جان میریخت
میرفت و ز خاک قدمش جان میریخت
میرفت و ز خاک قدمش جان میریخت
میرفت و ز خاک قدمش جان میریخت
میرفت و ز خاک قدمش جان میریخت